خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

نیمه شب برفی

برف می باره، " جان" خوابیده ، منم خوابم میاد اما دوست ندارم بخوابم.

منتظر معجزه برفم. فردا منتظر معجزه برفم، خدا کنه اتفاق بیفته

از این که هنوز این همه قلبم مورس رو دوست داره گاهی متعجبم. یاد وقت هایی می افتم که آهنگی رو تو ماشین می گذاشتم و نگاهش می کردم که غرق در معلوم نبود، کجاها، سیر می کرد. دوباره از نو عاشقش می شدم. مثل حالا که برف می باره. باورم نمیشه چهارده سال پیش وقتی داشتم آینه قرآن می بردم خونه ی بختم آسمون داشت یه روند می بارید و همه جا رو سپید پوش می کرد

یا باورم نمیشه این همه سرعت دنیا رو ، پنج سال پیش یه روزی مثل همین بیست و یک بهمنی که تموم شد، روز دفاع پایان نامه ای بود که هرگز فکر نمی کردم ، از پسش بر بیام و حالا پنج ساله که گذشته از اون روز. 

منتظر معجزه ام تا سال دیگه یادش کنم، اینو اینجا می نویسم یادم بمونه. 


نظرات 8 + ارسال نظر
مهرین سه‌شنبه 29 بهمن 1398 ساعت 18:55

سلام عزیزم
انشالله همه زندگیت در آرامش باشه و همیشه ساد باشی . من خیلی شبها با باز کردن صفحه ات و خوندنش انرژی مثبت گرفتم امیدوارم این انرژی مثبت تو زندگی خودت جاری بشه

سلام مهرین
خیلی مرسی از اینکه بهم می گی حالت خوب می شه با خوندن اینجا
آمین.برای انتهای جمله ات

نرگس سه‌شنبه 29 بهمن 1398 ساعت 13:40 http://Azargan.blogsky.com

سلام عزیزم
ایشالا زندگیت پر از معجزه های قشنگ وناب باشه وآرزوهای قشنگت یک به یک تحقق پیدا کنه .راستی قشنگ بانو روزت هم مبارک

سلام نرگس
ممنونم و آمین

مارال شنبه 26 بهمن 1398 ساعت 19:38 http://Maralvazendegish.Blogsky.com

اگه این امید به معجزه ها نباشه آدم ها چقدر ناامید هستن.بهترین معجزه ها رو برات می خوام عزیزم.تو عمق نوشته هات زن قوی ای می بینم...

مرسی مارال عزیزم. وقتی راهی به جز جنگیدن نباشه مجبور به انجامی

سپیده شنبه 26 بهمن 1398 ساعت 19:06

ولادت خانم فاطمه زهرا و روز مادر مبارک

متشکرم

میم مثل مهتابی چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت 23:31

سلام خانومی
من چند سالی است نوشته هاتون رو دنبال می کنم یه مدتی کم رنگ بودید
چه خوب می نویسید
انشالله دوباره با همسرتون زیر یه سقف برف رو تماشا کنید

سلام مرسی

گولو چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت 00:36

سلام پرنده خوش صدای من
یادته بیست اسفند ؟
یادته صداش میکردی گیلانشاه
حالا شده مامن
شده جان و جهان
زندگی همینه
برف میباره و آب میشه و فصل عوض میشه
اون چیزی که موندگاره همین عشقه که کنارت خوابه
همین عشقه که به یادش بیداری
عشق معجزه است
خدا میدونه دلم چقدر برات تنگ شده دختر

تو خودت معجزه ای
تو و چایی های معرکه ات

سلام عزیز دل، مهربان جانم
هنوزم کونوسچه و گیلانشاهه برام.
خدا می دونه که چقدر دلم میخواد سفت بغلت کنم و ماچ بادکشت کنم، عروس شدی و ندیدمت هنوز
دوستت دارم زیاد، از خونه ی گولو و آقاشون بیشتر بگو قند تو دل منم آب بشه، وصف العیشه برام شنیدن خوشبختیت، دعای برآوردمه عزیز دل

رهآ سه‌شنبه 22 بهمن 1398 ساعت 09:24 http://Ra-ha.blog.ir

الهی هر چی خیر برات پیش بیاد

الهی هر چی دوست دارم زودتر پیش بیاد برام

مرسی رها

الهام سه‌شنبه 22 بهمن 1398 ساعت 02:39 https://im-safe-in-your-arms.blogsky.com/

سلام سرن عزیز،
منم نشستم کنار پنجره و دونه های سفید رو تماشا میکنم،
برای اون چیزی که میخواید آمین میگم از ته دل

سلام الهام
مرسی
تمام موج مثبتی که فرستادی برگرده به خودت الهی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.