خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

یا نیست یا یهو همه با هم میان!


سه فصل پایان نامه انجام شد. منتظر خبر استادم که عنایتی نموده و بنشینه پای نظریات بنده! البته برای دو فصل بعدی گفتن که دست نگه دارم تا مهر تایید به کار انجام شده، بزنند، بعد ادامه بدم.

تو این فاصله چندتا کتابی که داشتم و نخونده بودم رو خوندم. یه کتاب رو هم دوباره بعد سال ها خوندم. چند تا کتاب هم هست که دوست دارم بخونمشون، البته کی فرصت بشه برم خرید نمی دونم. یه جایی هست که کتاب های دست دوم می فروشه و منم خیلی دوستش دارم و خوب مقرون به صرفه تر هم میشه. با اینکه اصلا چشمم آبی نمیخوره که این کتاب ها رو داشته باشه اما تو یه فرصت مناسب می رم. 

امشب نرفته برف گیر شدیم و برگشتیم خونه. قرار نبود الان خونه باشم اما هستم. گلوم یکم می سوزه و سنگین شده، باید مراقب باشم سرما نخورم. چون اونوقت پسرم طفلکی میشه، کار عجله ای ویرایشی که اومده می مونه رو زمین، قولی که دادم بد قول می شه و اووووووه! اینقد کار نکردم که تو یک ساعت گذشته دل و دماغ نداشتم برای شروع! هی هم تو دلم به متنه می گم: من بفهمم کی تو رو ترجمه کرده!؟ بهش می گم: لامصب نکن!

یادم می مونه موقع خواب یه کلداکس دیگه بخورم. 


نظرات 3 + ارسال نظر
مگهان چهارشنبه 25 آذر 1394 ساعت 14:02

من ته ته عقاید یک دلقک رو نخوندم هنوز... تا حالا اعتراف نکرده بودم پیش کسی البته دلیل داشت رها کردنم:|
پس فقط من نیستم که کتابم میمونه و یهو پشت گوش میندازم خوندنشو... :دی
وااای کتابهای دست دوم خیلی دوس دارم اصلا اینکه حس کنم کتابی زیاد خونده شده یه حس و حالی خوبی بهم میده، ای کاش اینجا بودین از کتابخونه های هم استفاده می کردیم دوست رشتی!!!
(هرچقدر هم که اینجایی نباشی من دوست دارم بخاطر شناسنامه ت هم که شده نسبتت بدم به شهرم!هاها)

نه من آدم های زیادی رو می شناسم که کتاب ها رو نصفه ول می کنن.
من 5 سال پیش "زمان از دست رفته" رو نصفه خوندم و هنوز هم نرفتم بقیه اش رو بخونم.
من چرخیدن الکی تو کتاب فروشی های دست دوم رو هم دوست می دارم حتی!
بله کاش نزدیک بودیم

په پو چهارشنبه 25 آذر 1394 ساعت 00:26 http://aski-ewin.blogsky.com

تو پایان نا مه تون موفق باشید. مراقب باشید سرما نخورید. ویروس های امسال خیلی سرسختن. زن داداشم گرفته وضعش خیلی بده.

ممنونم. البته خوردم سرماهه رو بالاخره اما سرپایی داره حل می شه.

مهندس دیوانه سه‌شنبه 24 آذر 1394 ساعت 02:20 http://jenin.blogsky.com

نمی‌دونم الان خوابیدین یا بیدار موندین ولی خواستم یادآروی کنم که یه کلداکس دیگه بخورین!
اسم کتاب‌هایی که توی این مدت خوندین و خوب بودن به نظرتون چی بودن؟

ممنونم. خوردم. امروزم خودم رو بستم به شلغم و آب میوه غیر طبیعی و چای کمرنگ.
بیشعوری به نظرم کتاب خوبیه.
باقی کتاب هایی که خوندم رو نصفه و نیمه قبلا رها کرده بودم که مجدد از ابتدا تا انتها خوندم. مثل جنگ و صلح، مکبث، عقایدیک دلقک و چندتا کتاب از عزیز نسین مث پخمه البته این داستان پخمه من رو یاد سریال مرد هزار چهره انداخت. اما کتاب قدمتش از سریال بیشتره ها.
"چراغ ها را من خاموش می کنم" رو هم دوباره خوندم.
کتاب هایی که قرار ه بخرم هم اینان:
سرزمین گوجه های سبز، جمهوری شراب، سور بز و خیابان بوتیک های تاریک و زندگی عزیز!
البته علت اینکه اینا رو می خوام هم به خاطر اینه که تمامشون تو سال های مختلف برنده نوبل ادبی شدن!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.