خاکستر و بانو
نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو
نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز استپیوندها
بایگانی
- اسفند 1402 3
- آذر 1402 3
- آبان 1402 1
- مهر 1402 1
- شهریور 1402 5
- مرداد 1402 1
- خرداد 1402 1
- اردیبهشت 1402 1
- اسفند 1400 1
- بهمن 1400 1
- مهر 1400 1
- شهریور 1400 1
- مرداد 1400 1
- تیر 1400 1
- خرداد 1400 1
- دی 1399 1
- آبان 1399 2
- مهر 1399 1
- تیر 1399 1
- فروردین 1399 2
- اسفند 1398 4
- بهمن 1398 4
- دی 1398 3
- آذر 1398 2
- خرداد 1398 2
- اسفند 1397 2
- دی 1397 1
- آبان 1397 1
- مهر 1397 1
- مرداد 1397 3
- خرداد 1397 1
- اسفند 1396 2
- بهمن 1396 2
- دی 1396 1
- آذر 1396 1
- آبان 1396 1
- مهر 1396 2
- شهریور 1396 3
- مرداد 1396 4
- تیر 1396 2
- خرداد 1396 3
- اردیبهشت 1396 6
- اسفند 1395 4
- بهمن 1395 4
- دی 1395 8
- آذر 1395 6
- آبان 1395 2
- مهر 1395 6
- شهریور 1395 3
- مرداد 1395 3
- تیر 1395 4
- خرداد 1395 11
- اردیبهشت 1395 5
- فروردین 1395 3
- اسفند 1394 4
- بهمن 1394 5
- دی 1394 6
- آذر 1394 6
- آبان 1394 3
- مهر 1394 2
- شهریور 1394 5
- مرداد 1394 6
- تیر 1394 6
- خرداد 1394 3
جستجو
ارزوهای فانتزی
-یکی از آرزوهای من اینه که یک کیک پز حرفه ای بشم. برام فوندانت کشیدن و درست کردن انواع باتر کریم کاری نداشته باشه. در این راستا یه کارهایی هم کردم. خواهر شوهر مهربون هم در امتداد تشویق اینجانب از اون ور آب ها برام یه بسته ماژیک نقاشی برای روی بیسکوییت آوردن و کلی خرت و پرت مربوط به قنادی که کلی دلم خوش شد بابتشون. اما فعلا امکان آزمون و خطا ندارم. میذارم بعدا که داشتم.
-یکی دیگه از آرزوهام اینه که کارهای تم تولد و عروسی و انواع سفره های عقد رو انجام بدم. این کار رو خیلی خیلی دوست دارم و چندتایی تولد رو هم برای فامیل با تم های مختلف برگزار کردم. بریدن پرچم های تولد و درست کردن گیفت های بچه ها باعث می شه از فکر و خیال بیام بیرون.
- یکی دیگه از آرزوهام اینه که مث کسایی که تند خوانی نصرت رفتن بتونم یه کتاب چند صد صفحه ای رو یه روزه بخونم و تموم مطالبش یادم بمونه. آخه یکی از همکلاسی هام می گفت شوهرش این توانایی رو آموخته.
- یکی دیگه از آرزوهام اینه که تویه کافی شاپ کار کنم و مسئول سرو بستنی و قهوه باشم. شمع رو میزها و گلهای رومیزها رو هم بدن من انتخاب کنم.
- یکی دیگه هم اینه که من بخوابم و تو خواب همه مطالب پایان نامه بهم الهام بشه و بعد که پاشدم ببینم که اِه همه رو قبلا انجام دادم و بعدن خوابشونو دیدم. این یکی رو الان خیلی لازم دارم.
و آرزوهای فانتزی بنده همچنان ادامه داشته و در حال تغییر و دیگرگونی هستند.
آرزوهات خیلی برای من سخت سختن، همشون کلی ظرافت میخواد و حوصله، تو حتما بهشون میرسی.
برای تو سخته؟ این حرف رو نزن تو دختر روزها و کارای سخت سختی
امیدوارم بهشون برسم مریم، امیدوارم.
من تندخوانی نرفتم.
بچگی بود دیگه شاید اثرات همونه
اما 1700 صفحه کتاب بربادرفته رو تو 21 ساعت خوندم.
شعر رو خوب می خونم و احساسم رو به شنونده منتقل می کنم.
البته قدیمها خیلی حرف می زدم چیزی تو مایه های وراجی!
به هر حال خوش به حالت که این همه پشتکار داری خانم معلم
اولی و دومی که آرزوی منم هست و دارم تلاش می کنم یاد بگیرمش.
سومی رو اما به لطف الطاف خداوندی نصیبم شده. استادم می گفت تو خوندن به بالاترین سطح رسیده ام.
ایشالا به همه آرزوهاتون برسید.
اولی رو که ما هم به دستهای هنرمندتون کاملا اذعان داریم. شیرینی های خوشگلتونم که نشون می ده خوشمزه هم هستن.
آفرین یعنی شما هم تند خوانی رفتین؟ یعنی واقعا آدم می تونه اوند سریع بخونه که می گن؟ الان من بهت واقعا واقعا و با تموم سلولام دارم حسودی می کنم بابت این قابلیت.