خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

پلیز نسیم خنک بهاری!


گرممه! وقتی هم که گرمه اصلا دوست ندارم و ناشم ندارم کاری کنم! پنج شنبه واقعا فرار کردیم کرج! هر چند توفیری نداشت! اما باید یه جای خنک تر پیدا کنیم که فرار کنیم اونجا! از دریچه های کولر انگار باد گرم خوزستان می اومد تو! مث اون تابستونی که برای اولین بار رفتم آبادان! همه هم براشون سوال بود که آخه جنوب، اونم تابستون، خرما پزون؟! یادمه با داداش کوچیکه و بابا و زری جونش رفتیم! منم عین دوازده روز تو آبادان خون دماغ شدم! باد گرمی که از کولر می اومد بردم  اون موقع ها! وقتی ماشین داشت از روی کارون رد میشد، یکم پنجره رو باز کردم، تا اون موقع هیچ وقت باد به اون گرمی به صورتم نخورده بود از بیرون شیشه ماشین! به داداش کوچیکه فکر می کنم، که هرگز فکرشم نمی کرد بره اونورا برای زندگی! اتفاقا خیلی هم دوست دارن اونجا رو اما دیگه منتقل شدن تقریبا نزدیک ما!

چند شب پیش داشتم به همسر می گفتم بیا یدونه از این ماشین سفیدا برام بخر! بعد کائنات گفتند: چه کاریه! دختر خالت خریده! تازه سیستم بسته روش هیولا! در حدی که نشه دیگه تو صندوق عقب چیزی گذاشت! جون می ده برای دور دور! آی خوشحال شدم!


نظرات 3 + ارسال نظر
آدینه دوشنبه 14 تیر 1395 ساعت 02:18

شمال هم گرمه,پشه هم بیداد میکنه:-\

یعنی نیاییم؟!

مهرنوش یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 21:26

واییی..اینجاام خیبیلی گرم شده.خدا بداد برسه.ما ک میخوایم فرار کنیم شهرکرد شاید خنک شدیم

شهرکرد خنکه؟!

نیسا یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 11:41 http://nisa.blogsky.com/

هوا خیلی گرمه. من فاصله ی بین خونه و محل کارم را به سختی میام. میگرن من در زمان گرما بیشتر اذیتم می کنه، ان شاالله کائنات میاد و دست یک ماشین سفید را میذاره تو دستت. شاید هم کائنات دلش سوخت و یکی هم گذاشت تو دست من.
شاد باشی عزیزم.
ماچ مخصوص نیسا از آقا پسر فراموش نشه.

واااااای می فهمم چی می گی تو گرما بیرون رفتن مصیبته!
خوب من منتظر همکاری کائنات هستم!
ماچتون منتقل شد رو لپاش نیسای مهربون!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.