خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

همۀ عمر ترسیدم!

خیلی ناراحتم کردی! خیلی عصبانی شدم از دستت! خیلی!

بعضی وقتا یکی یه خریتی می کنه که تنها و تنها به خودش ربط داره. اما گاهی خریتش خود شمول و دیگر شمول میشه.من مطمئن بودم که این خریت رو مرتکب می شی! تو خیالم ده بار، بلکه ام بیشتر باهات حرف زدم و راضیت کردم، این اشتباهه. دادم زدم و ترسوندمت این اشتباهه!  اما فقط تو خیال! ترسیدم با گفتنش یه چیز دیگه تعبیر بشه. خواستم از همسر بخوام که اون یه چیزی بگه. اما این ترسش بیشتر بود؛ چون ممکن بود یه ظن احمقانۀ مردانه برانگیخته بشه و شروع کنه شخم زدن تمام روحم!


من می ترسیدم از گفتن، به جرم متهم شدن؛  و باقی نمی گفتن چون موضوع براشون محلی از اعراب نداشت. 

حالا همسر فهمیده! قضاوتش تو این موضوع یه جورایی آزار دهنده است، انگار می خواد یه جورایی من رو هم با این مدل قضاوت مورد تمسخر و آزار قرار بده.

این خریتت دیگر شموله عزیزم. خیلی عصبانی ام. انگار یکی رفته و می خواد گذشته دوری رو بی اینکه بخواد لایه لایه هوا می ده. 

آه کاش می تونستم اون خزعبلاتی که الان داره تو مخم می چرخه رو محکم بکوبم تو سرت! توی یه الف بچه داری حماقت های بزرگی رو مرتکب میشی! ته این جاده پیداست، چرا کوری؟


نظرات 4 + ارسال نظر
شهره مامان حسین جمعه 25 دی 1394 ساعت 01:11

چی شده منکه متوجه نشدم.کجای تهران کدوم محل ؟


راستش منم متوجه نشدم!

نیسا یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 14:32 http://nisa.blogsky.com/

سرن جون خودت را ناراحت نکن. متاسفانه بعضی ها آخر کار را می دانند و باز انجام می دهند. ولی باز هم توکل به خدا.

آخه چرا وقتی تهش معلومه بازم گاهی تا آخرش می ریم و منتظریم نتیجه عوض شه؟

په پو یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 11:04 http://aski-ewin.blogsky.com

چی شده؟ چرا اینقد عصبانی و ناراحت؟؟؟

از دست ندونم کاری یه عزیز دارم خل می شم. تو این مورد هم اصلا نمی تونم کاری بکنم.

بهشت یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 04:35 http://nochagh.blogsky.com/

یه الف بچه؟!
دیگر شمول؟!
هوا دادن گذشته؟!
جالبه حرف زدن تون.
نخوندم وبلاگ را.فقط همین پست را دیدم.ولی برام جالب بود همه عمر ترسیدن.
ترسیدن ما خود همه از بیم بلا بود اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم شعری بود که با یادم اومد

ممنون که همین یکی رو هم خوندین بهشت!
خوبه جالب اومده به نظرتون! فکر کنم نوع نگاهم داره عوض میشه به دنیا، نگارشمم داره عوض میشه.
از شعر فوق العادتونم سپاس!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.