خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

قول

جان هنوز آبریزش بینی اش ادامه دارد

قرمه سبزی ناهار را در سه بشقاب باقی مانده گل گندمی مامان که تازه به دستمان رسیده  خوردیم .

هوا ابری و مطبوع . 

جان حمام کرده و بوی گل می دهد.

صبح با سر و صدای پدر و پسر از خواب پریدم . دوباره دراز کشیدم . جان کنارم دراز کشید و پرسید مامان عصبانی شدی؟ گفتم نه فقط سرم درد می کنه یکم چشمام رو ببندم خوب می شم . 

گفت: مامان نمیری ها!

قول دادم که نه مامان خیالت راحت. 

نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس یکشنبه 14 اردیبهشت 1404 ساعت 09:24 http://azargan.blogsky.com

ایشالا همیشه در کنار جان سلامت وخوش باشی وحسابی از بودن در کنار هم کیف کنید وپراز تجربه های ناب باشید
چه حس خوبی بشقاب های مادر که به دستت رسیده حالش رو ببر

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد