ساعت 4 عصر بود فکر کنم! دوازده سال پیش، عصر یک روز زیبای اسفندی بود! محضر سرکوچه بود، لباسمو پوشیدم و با برادرا و بابا رفتیم سمت محضر! خیلی های دیگه رو دوست داشتم باشند و نبودن، حتی دوست داشتم جور دیگه ای برگزار میشد و باز هم نتونستم دلبخواهم رو تفهیم کنم و به خودم می گفتم اونچه که اهمیت داره چیزهای دیگه اس، اینا همشون در کترین درجه اهمیت قرار داره! اشتباه می کردم راجع به چیزهای به نظر بی اهمیت! با وجود تمام کاستی ها و عدم وجود تمام دلبخواه هایم، شاد بودم! به معنای واقعی کلمه از رسیدن خوشحال بودم! به زعم اغلب آدم های اطراف، یه روزی بود مثل دیروزی که گذشت! اما برای من و مورس و شاید بیشتر برای من، رنگ و روی همه چی متفاوت بود! ما رفتیم زیر یک سقف بعد از نزدیک پنج سال با هم بودن!
چه روز هایی که دیدیم! با احتساب آغاز دوستی تا امروز 16 سال می گذرد! چه کارهایی که می خواستیم انجام دهیم و نشد! یا نتوانستیم! زندگی روال خودش را همچنان در پیش دارد !
با این همه گاهی فکر می کنم اگر تمام این سال ها تو نبودی و کسی دیگر بود چه؟! تهش به این می رسم که نه؛ نمی شد! بی تو نمی شد!
عیدت مبارک عزیزم
نوروز شما هم فرخنده
عزیزم سال نوت پیشاپیش مبارک برات بهترین ها رو می خوام
سال نوی تو هم مبارک و فرخنده مارال جان! شادی برات آرزو می کنم
تبریک میگم از صمیم قلب، عشقتون مستدام و پسرک زیر سایه شما بزرگ بشه. الهی آمین
مرسی الهام
آمین
سرن عزیزم؛ امیدوارم خوشبخت و عاقبت بخیر باشی. روزت هم مبارک گلی
ممنون سارای مهربان!
روز تو هم مبارک
عزیزم مبارک باشه اون جمله آخرت ته ته همه حرف های عاشقانه بود امیدوارم هر روز بهتر از قبل باشه براتون و به همه آرزوهاتون برسید.
مرسی مارال عزیزم؛ من هم سخت امیدوارم!
تبریک میگم ۱۶ ساله شدنتون رو خوبه که باهمین قدر چیزی رو که بهش خواستی ورسیدی رو بدون
متشکرم نیکو! سعی می کنم قدر دان باشم!
مبارک باشه و ثمره این زندگی و عشق الهی 1000 ساله بشه.
الهی آمین
سلام عزیز سالگرد ما شدنتون مبلرک ایشالا همیشه در کنار هم شادوسلامت باشید
سلام نرگس مهربون! متشکرم!
سلام عزیز سالگرد ما شدنتون مبارک ایشالا سال های سال خوب وخوش باشید درکنار هم
سرن عزیزم
سلام
امید که این روز را سالهای سال به شادی یاد کنی و سرتاپای وجودت غرق شور و شعف شود از یادآوریش
متشکرم مخمور جان!
من هم امیدوارم!