خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

درد

پسرک موقع بازی آرنجش خورد به لبه شکسته قاب آینه که روی مبل بود و هر چند دقیقه یکبار تکرار می کرد که: آی مامان خیلی درد می کنه! خیلی درد می کنه! من هم تنها کاری که از دستم ساخته بود نوازش کردن و قربان صدقه رفتن و "الهی من بمیرم" بود.

دردهامان همین طوری اند! هر کس باید دردهایش را به تنهایی به جان بکشد، بقیه فقط می توانند نوازش کنند و قربان صدقه بروند! اگر از رفیقی یا دوستی ساخته بود مرهمی برایش پیدا کند! اما در نهایت باید خود خودمان درد را بکشیم و عبور کنیم!

 

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
عطیه سه‌شنبه 19 دی 1396 ساعت 12:43

سلام خانومی من تازه اومدم ب وبلاگت...چقدر آرامش هست تو کلامت ...عزیزم میشه منم بدونم جریان چیه و چرا همسرت نیس کنارت عذرخواهی میکنم البته اگه فضولی نیس..

اتفاق عجیبی نیفتاده، امیدواریم ختم به خیر بشه! لطفا دعامون کنید

سارا یکشنبه 17 دی 1396 ساعت 16:03

چقدر خوبه که همه چیز در این دنیا موقته. حتی درد و سختیش.

بله حتی درد و سختی!

مریم جمعه 15 دی 1396 ساعت 23:54 http://marmaraneh.blogsky.com

ای جانم. خدا نکنه درد بکشی.دردها تو بریز دور بانو

بکشم تموم میشن میرن دیگه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.