خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

تقریبا هر هفته دارم یه تفاوتی تو خونه ایجاد می کنم! از زدن یه قفسه ی دست ساز تو دستشویی با رنگ لاک زرد و آبیم به حاشیه اش که کمی زمختی و کجیش کمتر به چشم بیاد، تا جابجایی وسایل توی کشوهای خونه! کارهایی که فقط خودم می دونم انجام شدن و مورس وقتی می ره بیرون کله سحر و غروب برمیگرده هیچ چیزی نشون نمی ده که تغییری به وجود اومده یا کار خاصی انجام شده!

دلم میخواد تو خونه ام مهمونی بدم! یه مهمونی که تهش له باشم از خستگی کارهای قبلش! فکر کنم هفته آینده وقت مناسبی باشه! دارم به این فکر می کنم که یه دوره تو فامیل راه بندازم که هر ماه خونه ی یکیمون باشه و این قدر دور نشیم از  هم، اینقدر تنها نمونیم! اما اینقدر به حواشی موضوع فکر می کنم که قبل از به وقوع پیوستن همه چی تو ذهنم کنسل میشه!

هنوز کار پاره وقت پیدا نکردم اما دنبالشم و پیداش می کنم لامصبو!

 

نظرات 5 + ارسال نظر
مامان امیرعلی و نسترن شنبه 16 اردیبهشت 1396 ساعت 11:16

نه بابا از پس همه چیز زندگی برنمیام وقت نمیکنم
دوست داشتم بیشتر تو خونه بودم و از همه ساعات شبانه روز استفاده میکردم
من صبح تا ظهر ک خونه نیستم احساس میکنم زنگدگیم نصفه نیمه اس
دوست داشتم مث ی خانم در زندگیم خانمی میکردم و کدبانوگری

الانشم داری خانمی می کنی، اونم دوبرابر خانمای خونه!
موفق باشی، در عوض این مدلی زندگیت نظم بیشتری داری چون نمی خوای وقت کم بیاری کارها مرتب تر و سر برنامه پیش میره

مامان امیرعلی و نسترن چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 ساعت 11:26

کاش کار منم پاره وقت بود

خدا رو شکر که همین تمام وقت رو داری و از پس تمام جوانب امر بر میای! من می گم پاره وقت چون ظرفیت های خودمو می شناسم!

مارال شنبه 9 اردیبهشت 1396 ساعت 01:06

کار پاره وقت و منم هستم

پیداش می کنم
اگه پسرم رو هم قبول کنن با خودم ببرم چقدر خوب میشه! پسر خوبیه شیطون نیست

گلابتون بانو جمعه 8 اردیبهشت 1396 ساعت 03:15 http://golabatoonbanoo.blogsky.com

منم این مدل تغییرات پنهانی رو خیلی دوست دارم و تو فکرشم که از هفته آینده شروع کنم!
دوره فامیلی هم خوبه. منم دوست دارم!

بله خوبه همین که آدم خودش حس کنه روزش خیلی الکی تموم نشده خوبه!

عابر پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1396 ساعت 20:45

اصلا همین فکر کردن بهش کلی انرژی آدمو میگیره. من یه موقع هایی اونقدر فکر میکنم که خسته میشم انگار که مهمونی رو گرفتم بعد کلا بیخیال مهمونی میشم. بزن خودتو به بی خیالی یهو خودتو غافلگیر کن . بی فکر . طوطی وار کارها رو انجام بده. انشالله که خوش بگذره

واقعا هم آدم خسته میشه! از کارهایی که دوست داری انجام بدی و می بینی حجمش بیشتر از توانته!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.