خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

زوایای نمایان شده

کارهای خونه تکونی در کندترین و لاک پشتی ترین حالت ممکن پیش رفت و تموم شد؛ فاینالی!

زنانگی هم دائم در حال تغییر و دگرگونیه در من، اصلا زاویه نگاهم به دنیا در حال تغییره، یکیش همین موضوع خونه تکونیه! تا قبل از مادر شدن نوع خونه تکونیم تراکتوری و برق آسابود! منم در نقش یه بیل مکانیکی و اَبَر خانه تکان، حضور بهم رسانده و خونه رو به معنای واقعی کلمه می تکوندم! تکوندنی که اصلا لزومی نداشت! مثلا همۀ ظرف ها رو، در می آوردم و میشستم! ظرف هایی که استفاده می شدند دائم و اصلا نیازی به این کار نبود! بعد همۀ کارها رو هم اصرار داشتم در عرض نهایت دو تا سه روز انجام بدم!

اما امسال پروژه خونه تکونی از 28 بهمن کلید خورد و به جز اتاق خواب، که واقعا نمی تونم تخت رو به تنهایی جابجا کنم، باقی خونه با معیارهای جدیدم تمیز شد!

موهای سفید خیلی زیاد و مثل کلونی در حال پیشروی هستند، یکی بهم گفت: واای اینقدر موی سفید داشتی؟ یکی دیگه گفت: روغن سیاه دانه بمال به ملاج وسط سرت دوباره موهای سفیدت سیاه میشه! ( آفرین به قدرت این سیاه دونه ی فسقلی) اون یکی گفت: چرا رنگ نمی ذاری رو موهات؟ یکی حتی گفت: یعنی دوتا دونه رنگ از اونور برای خودت نیاوردی؟!مشکلی پیش اومده که به خودت نمی رسی؟

در جواب، باید بگم از دیگر ابعاد تازه نمایان شدۀ زنانگیم اینه که با موهای سفیدم هیچ مشکلی ندارم، حتی وقتی موهام رو سشوار میکشم از اون برق نقره ای پیدا و پنهان در موهام لذت هم می برم! اما برای عید و دائم توضیح ندادن، رنگشون می کنم!

 

خانه ام در حال برق زدنه، پسرم داره کارتون می بینه و وسطش میاد می گه: مامان یه چیز باحال بهم میدی لطفا؟! یا مامان میشه بهم جایزه بدی؟! مورس وسط بیرون رفتن می گه: اینقدر از این بیرون رفتن و پاساژ گردی بدم میاد! پیش خودم فکر می کنم اون بُعد بدجنس رو هم باید بتکونم و بیارمش بیرون انگار و یکم اذیتش کنم! اما زنانگیم! آه از دست روح زنانه ی احمقم که دست از همه جور تلاشی برداشته!

 

عطرهام تموم شدن و من هیچ عطری ندارم در حال حاضر! یعنی اینقدر نکردم که یه عطر هم برای خودم بیارم! دلم الان فلاور پارتی ایوروشه رو می خواد! یه عطر دلم می خواد برای تمام فصول، یه بویی که تند  و هیجانی نباشه! یه عطر آروم و خلسه آور و بی زیاد حرف خاصی، عطری که بوی یک زن رو بده! همین!

نظرات 5 + ارسال نظر
مهرنوش چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت 20:39

من ک اون روح لطیف زنانه ات رو دوس میدارم

روح لطیف زنانه ام از شما متشکر است

سارا یکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت 18:40

یعنی فلاور پارتی ایوروشه همون عطر خلسه آور هست؟ چون منم عطر ندارم.
خونه تکونی رو منکه سالهاس به روش کوالای درونم از روز دوم فروردین تازه شروع می کنم.

خلسه آور بودنش رو مطمئن نیستم چون معیارها برای خلسگی متفاوته اما اینکه اونو می خوام مطمئنم. بیشتر خوشایند و دلپذیره از نظر من!
برای من بوش طوریه که تو خاطر می مونه!
البته عطرهای از این دست بازم میشناسم که‌ قیمتشون بالاتره و بخوای نخوای با پولی که بابتشون پرداخت می کنی می ری تو خلسه!

زهره یکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت 15:51

چقدر این پستت وصف الحال من بود جانم . همیشه فکر میکردم موهام که سفید شن خیلی عجیب باشه همین دیروز داشتم تو اینه به خودم میگفتم دوستشون دارم زیاد و منم دلم نمی خواد رنگشون کنم. اولین باره کامنت میذارم و فک کنم ÷سر منهم همسن کونوسچه شما باشه. کلی وقته میخونمتون

سلام زهره عزیزم
خوشحالم که‌ اینجا رو خیلی وقته همراهی میکنی و خوشحال تر که‌ روشن شدی، خدا پسر نازنینت رو برات سلامت و شاد بداره!
من اما طول کشیده ها تا به این دوره دوست داشتن موهای سفید برسم، یعنی میخوام بگم تازه تازه این حس رو پیدا کردم

رضا یکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت 13:43 http://shadyakh.blogsky.com

379 یکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت 13:31 http://nazdikeghiam.mihanblog.com

اللهم عجل لولیک الفرج

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.