گیلانشاه شب قبلش با باباش رفته بود حموم، منم تا نزدیکای سحر بیدار موندم و هی توضیح می دادم که نمی تونم بیام. اگر بیام بعد از افطار برگشتنم سخت میشه! نرگس گفت: فقط دلم می خواد بیام و اونجا نباشی! فرداشم که دیروز بود پاشدم به گیلانشاه صبحونه دادم و تصمیم قطعی داشتم که نرم تا کرج! اما بازم نتونستم در برابر ندیدن ملیسا و نرگس مقاومت کنم و دویدم حموم کردم و تا ساعت 5 با پسرم زدیم بیرون! هی هم تو راه به شازده التماس، که مادر جون یه ذره در چشماتو ببند، اگه نخوابی تو مهمونی خل بازی درمیاری ها! اما هم اون گوش نمی داد هم خیل عظیم فروشندگان مترو که دیروز مسابقه ی " هر کی صداش بلندتره " داشتند انگار!
نزدیکای خونه ملیسا رفتیم یه باغچه تا کاکتوس بخریم براش! وسط مسطای انتخاب بودیم که آقا پسرمون بلند گفتن: ماما پی پی! اینگونه شد که ما با دو گلدان در دست و پسری با عطر خوشایند در بغل راه افتادیم به سوی مهمونی!
ممنون از وقتی که گذاشتی سرسبزی دشت!
خواهش می کنم عزیز دلم امیداورم که درستش کنی وپسرت هم خوشش بیاد چون خیلی پر خاصیته
بله حتما! به خاطر همین داریم بیشتر می کنیم طبخ غذاهای دریایی رو توخونه!
اینقد خودتو اذیت نکو...هرکاری ب موقعش اتفاق میفته..
امیدوارم! حالا هی هر چی بچه اس داره به راحتی از پوشک جدا میشه
سلام عزیزم. من دخترم رو به فواصل کوتاه و منظم می بردم دستشویی. از یه جایی وقتی احساس دستشویی داشت خودش می گفت. فقط مهم ترین نکته تو این مسئله اینه که اگه یه بار هم از دستش در رفت به هیچچچچ وجه نباید ناراحتی ببینه. چرا که اثر وحشتناکی باهاش می مونه. خواهر من یه بار پسرش رو سر این موضوع دعوا کرد. پسرش تا مدتها از دستشویی کردن وحشت داشت
ممنون از راهنماییت سارای عزیزم
سلام عزیزم،راستش من دخترم را وقتی دو سال و ده ماهش بود و پسرم سه ساله بوداز پوشک گرفتم8724 تقریبا هر دوشون هم در عرض یک هفته کاملا متوجه شدند ،خواستم بگم اصلا عجله نکن و صبر کن تا کاملا متوجه بشه
ممنون از وقتی که گذاشتی نرگس جان! خیالم آسوده شد!
سرن جان در مورد این مسله اصلا عجله نکن که اگه این دوران با خوبی سپری نشه بعدها خیلی به مشکل میخوری دکترای روانشناس این دوران را به دوران مقعدی میشناسن واکثرا مشکلات در بزرگسالی به این دوران نسبت میدن در مورد اینکه دیگران میگن دیر شده بخودت نسبت بده و بگو مامانش تنبله بچه اصلا نباید دچار استرس بشه
بله پسر من هنوز در مرحله دهانی مونده، برای همین ما قدمی برنداشتیم هنوز! مرسی از راهنماییت فاطمه باران!
تجربه خواهرک من نشون داده که ولش کن! یه روز خودش تصمیم می گیره پوشک نشه و اونوقت بدون خون و خونریزی و بسیار کم دردسر کار تموم میشه.
وااای مرسی لاله! دلگرمی خوبی بود! البته امیدوارم اون روز زیاد دیر نباشه!
بچه ها با هم متفاوتند و این دلیل نمیشه همه با هم در یک سن در این مسئله خودکفا بشن! خواهرزاده ی من در 2 سالگی از پوشک گرفته شد ولی برادرزاده ام در سه و سال اندی... ! و مشکل چندانی هم برای فرش پیش نیامد!!!
خلاصه نگران نباش حل میشه.
راستش چون خیلی ها می گن یکم نگران شدممضاف بر اینکه به خاطر یه سفر احتمالی ممکنه باز این فرایند یه چندماهی عقب بیفته!
این از اون کاراس که ظاهرش سخته...
وقتی پسر گفت ماما پی پی مطمین باش بهت میگه، خلاصه ش اینکه شما میدونی پسر ساعتی یک بار جیش می کنه، حواست باشه ساعتی دو بار اعلام کن که باید بریم دستشویی... هیچی دیگه چیزی نمیمونه براش که فرشتو خیس کنه:))
پی پی کردن هم ما از چند ماهگی که هانی موفق به نشستن شد می بردیمش رو لگن می نشوندیمش و بهش می گفتیم پی پی کن:| و بچه شرطی شده بود. هر شب می رفت رو لگن و دستشویی می کرد، خیلیییی ساده بود و فقط گاهی شورتش یه کم خیس میشد و زود می فهمید می دوید سمت لگنش
مطمینم موفق میشی مامان گیلانشاه:*
مگی کلی تجربه کسب کردی با هانی ها!
آفرین به شماها! چه خوب وقت گذاشتین براش ها!
خیلی زحمت می کشید ممنون
فکر کنم اشتباهی رخ داده!