خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

تازه اگرم میشد خوند چه تاثیری تو نگاهم داشت!

یه وقتی بود دوست داشتم، ذهن آدم ها رو میشد خوند.

اما دیشب وقتی در گذشته غوطه ور بودم، وقتی پریشب افسانه غرق در افکارش بود، وقتی آن یکی دختر عمو رفته بود توی رویا،وقتی همسر رفت تو عوالم خودش؛

دیدم چه خوبه که نمی شه ذهن آدم و فکرشونو خوند!

ولی واقعا فکرشو بکن، افکار و ذهن ها هم مث چشم دیدنی و مرئی بودند، چقدر آدم بودند که ازشون متنفر میشدیم، چقدر آدم که عاشقشون، و چقدر سال و زمان از دست می رفت تا منتظر بشی تردیدهای یه نفر رفع بشه.

فکر کنم خوبه که نمی شه!

شایدم یه روز باز نظرم عوض شه در این مورد!

نظرات 3 + ارسال نظر
په پو شنبه 28 آذر 1394 ساعت 21:47 http://aski-ewin.blogsky.com

همین الانشم که ذهن نمی خونیم خیلی ها هستن که باهاشون مشکل داریم. چه رسد به اینکه بتونیم. اوه اوه اوه!

مگهان شنبه 28 آذر 1394 ساعت 19:54

منم خوشحالم که نمی تونم فکر اطرافیانم رو بخونم و خوشحال تر که ذهنم رو نمی تونن بخونن...
شکر واقعا

چه چیزا که نمی گذره تو کله هرکدوممون

ایران دخت شنبه 28 آذر 1394 ساعت 18:16 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

فکر کن وااااااایی وحشتناک میشد.......

آره خوبه که نمی شه !

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.