خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است
خاکستر و بانو

خاکستر و بانو

نام وبلاگ برگرفته ازنام یکی از اشعارشمس لنگرودیِ عزیز است

نمی دونم کی سرد می شیم!

کلی با دختر خاله حرف زدم. کلی. آخرش وقتی خداحافظی کردیم همسر پرسید: چی شد نتیجه؟

گفتم هیچی من حرفام رو زدم، اونم گوش کردم. باید می دونست چه خبره! 

باز با تعجب پرسید: قهر نکرد؟

با تعجب بیشتر گفتم: چرا قهر؟ نه!

گفت: اگه خانواده ما بود تا آخر عمر قهر می کردیم با هم. شما هم قهرید الان داغین هنوز نمی فهمین!

نظرات 2 + ارسال نظر
آدینه سه‌شنبه 24 آذر 1394 ساعت 00:55

سلام آدینه!
تو همون آدینه ای هستی که من گمش کردم آیا؟

په پو دوشنبه 23 آذر 1394 ساعت 18:22 http://aski-ewin.blogsky.com

به به سرن خانوم. خوبی؟ اینقد دوست دارم اطرافیانم اونقدر انعطاف داشته باشن که وقتی مساله ای پیش میاد بدون خون و خون ریزی و قتل و کشتار و قهر و گیس و گیس کشی و با گفتگو حل بشه. ولی کمتر کسی اینجوریه متاسفانه.

سلام په پو خوبم
آخه ما کلا هممون با هم این جوری هستیم. از هم ناراحت میشیم، دلخور هم میشیم اما می بخشیم. تنها یه مورد تا حالا پیش اومده که قابل بخشش نبوده، البته به زعم من!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.